سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 02 دی 4 , ساعت 7:46 عصر
این شهید با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کرد!

شهید کاظم جعفرزاده سردار جبهه جنگ و ایثار کسی که با فروش منزل مسکونی خود در تبریز، پول حاصل از آن را صرف راه‌اندازی تعمیرگاه مجهز تعمیر و بازسازی تانک‌ها و دیگر ادوات جنگی کرد.

به گزارش مشرق، قصه زندگی همه شهدا شیرین و دلنشین است. شهدا قهرمان زندگی ما ملت ایران هستند، دلم می‌خواهد برای یک قهرمان نامه بنویسم. انتخاب سخت است از بین هزاران آلاله سرو قامتی که در این خاک پاک به خون غلطیده‌اند برای کدام یک نامه بنویسم.

به گلزار شهدای مارالان می‌روم، جوانان رشید و شجاعی می‌بینم که روی سنگ مزار آنها تاریخ ولادت و شهادتشان نوشته شده است و روی تعدادی از آنها تک بیت شعر. ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ